نگرشی جدید برای بهبود توسعه علم و فناوری در کشور
نگرشی جدید برای بهبود توسعه علم و فناوری در کشور

ارزیابی سیاستگذاری نوین علم، فناوری و نوآوری در کشور و ارائه گفتمانی بدیل با محوریت توسعه سرمایه انسانی

به گزارش پگاه خبر؛روزگار معاصر، دورانی است که به شدت به توسعه علم و فناوری گره خورده است. کشورها در رقابت و نزاع با یکدیگر، توسعه علم و فناوری را طلب می کنند و کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. در سال­ های اخیر، مسئله توسعه علم و فناوری، به شیوه خاص و متمایزی(اکوسیستمی نوین) در کشور مطرح شده است. شتاب­دهنده­ ها، پارک­ های علم و فناوری، استارت­آپ­ ها و… پدیده­ های جدیدی هستند که به تبع این شیوه جدید،  بازار و صنعت و از سویی دانشگاه ­ها را به خود درگیر کرده است. این اکوسیستم نوین که با عنوان «اکوسیستم نوآوری» شناخته می­ شود تبلیغات گسترده ­ای با خود به همراه داشته است اما به ندرت ارزیابی دقیقی از میزان رشد علم و فناوری آن انجام شده است.

ضرورت و اهداف پژوهش

سیاست گذاری علم، فناوری و نوآوری تخصصی مرکب از نظریات گوناگون است؛ از جانب دیگر، جامعه تخصصی ایران مبتلا به افیون تقلید است. روزگار معاصر، دورانی است که حوزه ­های سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگ به شدت به توسعه علم و فناوری گره خورده است. در سال­ های اخیر، مسئله توسعه علم و فناوری، به شیوه خاص و متمایزی (اکوسیستمی نوین) در کشور مطرح شده است. سوالی که وجود دارد این است که آیا به­راستی این اکوسیستم اثربخشی و کارایی مدّنظر را داشته است؟ در این نوشتار، پژوهشگر می­ کوشد تا با روش تحقیق کیفی داده­ بنیان، دانش ضمنی بازیگران فعال در این اکوسیستم را گردآوری و تصویری بدیل از این اکوسیستم ارائه دهد و نگرشی جدید برای بهبود توسعه علم و فناوری در کشور پیشنهاد دهد.

روش شناسی پژوهش

نظریه داده­ بنیان به مجموعه­ ای از روش­های استقرای سیستماتیک، برای انجام تحقیقات کیفی، با هدف وصول به یک تئوری اشاره دارد. این روش از مراحل زیر تشکیل شده است:

  • گردآوری مسائل
  • مصاحبه و پیاده­ سازی مصاحبه ­ها
  • خوشه­ بندی و کدگذاری اولیه متن مصاحبه­ ها
  • دسته­ بندی و کدگذاری ­ها بر اساس سه­ گانه مسائل، ریشه­ ها و راه­ حل­ ها
  • خوشه­ بندی ثانویه در داخل سه­ گانه مسائل، ریشه­ ها و راه ­حل ­ها
  • ساخت مدل مفهومی سه­ پاره
  • تحلیل اطلاعات بر اساس مدل مفهومی سه­ پاره

مدل مفهومی به­ دست آمده نشان می ­دهد که اکوسیستم علم، فناوری و نوآوری از سه رکن بازیگران، نهادها و متغیرها تشکیل شده است.

نهادها

بررسی­ ها نشان می ­دهد که نهادها (قواعد) از چهاردسته تشکیل شده­ اند که عبارتند از:

الف) نهادهای قانونی

بررسی­ ها نشان می­دهد که نقش­ های انتصابی و انتخابی، هر دو، در اکوسیستم نقش دارند و از سویی توسعه علم، فناوری و نوآوری نیاز به ۷ پیش­نیاز قانونی است که در ایران نقص جدی در باب این موارد به چشم می­خورد. این پیش­نیازها عبارتند از:

  • قانون حق مالکیت فیزیکی
  • قانون حق مالکیت معنوی
  • قوانین ضد انحصار (وجود انحصار در بسیاری از صنایع کشور)
  • نظام دسترسی باز و دموکراتیک (منابع به شدت در دست دولت و نهادهای انتصابی متمرکز)
  • قوانین مدیریت تعارض منافع
  • قانون شفافیت
  • تعبیه سازمان­ هایی قانونی با توانمندی تنظیم­ گیری پیش­فعال(استانداردسازی)

ب) نهادهای اقتصاد سیاسی

  • نقش کلیدی نفت در نظم اقتصاد سیاستی ایران
  • اقتصاد مبتنی بر واردات
  • کم­ اهمیتی مالیات در نظم اقتصاد ایران
  • حضور وسیع بازیگران امنیتی در اقتصاد کشور
  • نظم ملوک­ الطوایفی اقتصاد سیاسی
  • حجم بالای اقتصاد خصولتی (بهره­ مندی توأمان از مزایای بخش خصوصی و دولتی)
  • فساد تعمیق شده در سیستم ­های حاکمیتی

ج) نهادهای فرهنگی

  • فردمحوری به­ جای سیستم­ محوری
  • نبود فرهنگ شکست و ریسک­ پذیری
  • تسلط دو گفتمان استعلاء و نفی سبیل در فرهنگ­ حکمرانی («الاسلام یعلوا و لایعلی علیه» و «و لن یجعل الله الکافرین علی المسلمین سبیلا»)
  • تحقیر ۴۰ ساله سرمایه­ داری

د) نهادهای مرتبط با عصر تاریخی

  • گذر از عصر صنعتی به فراصنعتی
  • اینرسی سازوکارهای پشتیبانی عصر صنعتی در برابر رشد و تحول متناسب با عصر فراصنعتی

بازیگران

الف) دولت

  • عدم عقلانیت در کنش، به علت درآمدهای نفتی
  • تصدی­ گری در بازار
  • تشتت در سیاستگذاری­ ها و تصمیم­گری­ ها
  • عملکرد روبنایی در استراتژی توسعه کشور (عدم توجه به زیرساخت­ های دیربازده )
  • ورود مستقیم دولت به پژوهش با تفکر بوروکراتیک دولتی (شکل­ گیری پژوهشکده­ های ناکارآمد دولتی)
  • عددسازی برای نمایش وضعیت مطلوب در حوزه اقتصاد دانش­بنیان
  • اجرای نامطلوب خصوصی­ سازی و بازتولید سیستم رانتی پس از ابلاغ سیاست­ های اصل ۴۴
  • سرمایه­ گذاری ناکافی و غیرهدفمند دولت در حوزه تحقیقات پایه

ب) شرکت ­های دولتی

  • ناکارآمدی مدیران دولتی به علت شریک نبودن در سود
  • علاقه به خرید خارجی
  • یکپارچه نبودن مدیرت منابع به علت مبادی متکثر خرید خارجی
  • عدم ورود سرمایه صندوق­ های بازنشستگی به اکوسیستم

ج) شرکت­ های خصولتی

  • توزیع قبایل سیاسی در میان شرکت­ های خصولتی
  • انحصار­گری در اقتصاد (با بهره ­مندی دو جانبه از مزایای شرکت­ های خصوصی و دولتی)
  • ناکارآمدی، به علت عدم مشارکت مدیران در سود

د) شرکت ­های کوچک و متوسط دانش­بنیان

  • ناتوانی از صادرات
  • گردش مالی اندک شرکت­ های دانش­بنیان
  • محدودیت راه ­های تأمین سرمایه

ه) سرویس ­های امنیتی

  • ورود تمامیت خواهانه به اقتصاد
  • سوءاستفاده از مفاهیم جدید مرتبط با علم و فناوری برای بهره ­برداری­ های سیاسی
  • دست­آویز قرار دادن فناوری برای دسترسی بیشتر به منافع نفتی
  • درگیری بین جناح­ های امنیتی در حد حذف رقیب

و) نخبگان و دانشگاهیان

  • فقدان ایده دانشگاه
  • بی ­توجهی به کاربست علم در عمل (ناتوانی از تربیت نیروی مناسب برای کاربست علم)
  • نیاز به تربیت نیروی انسانی مناسب برای بازرگانی
  • الگوبرداری­ های ناقص
  • بی ­توجهی به خاستگاه فناوری در علوم انسانی
  • مهاجرت نیروی انسانی آموزش دیده

متغیر­ها

الف) رشد فرهنگی

  • فرهنگ کارآفرین (ریسک­ پذیر، کارگروهی و اعتبار اجتماعی سرمایه­ دار)
  • فرهنگ فناور (اعتبار اجتماعی افراد فناور و اهل علم و عقلانیت در مواجه با علم و فناوری)

ب) رشد سرمایه انسانی

  • اثرگذاری سیستم بر افراد (توانمندسازی اکوسیستم در جذب و نگهداری افراد پیش­فعال، تربیت و توسعه مهارت­ های افراد)
  • اثرگذاری افراد بر سیستم (وجود افراد با توانمندی­ های علمی و فناوری، بازرگانی و اثرگذار در صنعت، لزوم تناسب جمعیت شناختی در تربیت افراد)

ج) رشد اقتصادی

  • اثرگذاری اکوسیستم بر رشد اقتصاد کلان (سهمی کمتر از ۱ درصد از نظر تولید ناخالص داخلی، سهم حدوداً نیم درصدی در میزان صادرات)
  • بهره ­وری اقتصاد اکوسیستم (تنوع پایین تأمین مالی، چالش در ارزش بنگاه­ ها، هزینه بالا در مخاطره­ پذیری اقتصادی)

د) رشد سیاسی

  • لزوم رقابت و به رسمیت شناختن حضور دیگران
  • فاقد شفافیت قابل قبول
  • دارای مدیریت فعالانه تعارض منافع

ه) رشد علم و فناوری

  • توازن درخت علم و فناوری (سرمایه­ گذاری نامتناسب در حوزه علوم پایه، کاربردی و مهندسی، کم توجهی به حوزه­های علوم پایه و دانش های بنیادین)
  • بهره­ وری تحقیقات (کارایی غیرقابل قبول زیرساخت ­های تحقیقاتی و اثرگذاری پایین تحقیقات)
  • نظام ارزیابی عملکرد علم و فناوری (رشد کیفی پایین مقالات در مقایسه با رشد کمّی بسیارخوب، کم اهمیت شدن برخی از راه­ های اثرگذاری بر اکوسیستم)
  • ظرفیت جذب نخبگان (لزوم فراهم کردن شرایط برای انجام کار مورد علاقه نخبگان، تضمین درآمد قابل قبول و پذیرش تنوع توانمندی ­ها)

و) بلوغ سیستمی

  • پایداری در سیاست گذاری
  • عمل ­گرایی سیستمی
  • شکل­ گیری شبکه زنجیره عرضه

ارائه راهکار

بنابر یافته­ های پژوهش بایستی از دو گفتمان کلاسیک در باب توسعه اکوسیستم علم، فناوری و نوآوری فراتر رفت. در گفتمان کشش بازار، تقاضای بازار توزیع سرمایه انسانی را تعیین می­ کند و منشأ خلق ثروت است و علم و فناوری در نهایت محصول تقاضای بازار است. گفتمان فشار فناوری نیز بیان می دارد که منشأ تولید ثروت، بازاری است که ساختارهای آن را فناوری (تخصص­ های جدید پدید آمده از دل پژوهش ­های طولانی­ مدت) تعیین می ­کند. سازوکار بهینه و پیشنهادی جهت توسعه علم و فناوری گفتمان انسان­ گرا (توجه به تعدد و تنوع سرمایه انسانی و طراحی سازوکار برای توسعه و بهره برداری از آن) است ؛ این گفتمان بیان می ­دارد که:

  • ثروت محصول مبادله نیاز و استعداد است؛ در واقع بازار زمانی پدید می ­آید که یک فرد با استعداد خود به نیاز دیگری پاسخ دهد.
  • توزیع سرمایه انسانی را استعدادها و نیازها تعیین می ­کنند.
  • فناوری محصول تلاقی استعداد و نیاز بشر است.

جمع بندی

سیاست­ ها در حوزه اکوسیستم علم، فناوری و نوآوری از انسجام کافی برخوردار نیست. معضل اساسی عدم توجه بر محوری­ ترین دارایی کشور یعنی سرمایه انسانی در سیاستگذاری­ ها است. این پژوهش با ارائه تصویری کلان از اکوسیستم نوین نشان می ­دهد که برخلاف آنچه در ظاهر امر به نظر می رسد، ریشه کلیدی مشکلات اکوسیستم نه در حوزه فروش و بازرگانی و حوزه تولید و فناوری و نه در حوزه تحقیقات پایه است بلکه باید آن را در حوزه انسانی جستجو کرد. گفتمان انسان­ گرا، با تکیه بر دو مفهوم استعداد و نیاز، تلقی جدیدی نسبت به شکل ­گیری بازار و توسعه فناوری را ارائه می دهد. در واقع این گفتمان بیان می­ دارد که نیازها و استعدادهای سرمایه انسانی مبنای تصمیم ­گیری قرار داده شود.

امیرمحمد واعظی

انتهای پیام/