بررسی پیشینه تاریخی تنوع مدارس در ایران و ارائه ملاحظات سیاست ‌گذاری
بررسی پیشینه تاریخی تنوع مدارس در ایران و ارائه ملاحظات سیاست ‌گذاری

به گزارش پگاه خبر،انواع مدارس بر اساس دو مفهوم معیارهای درونی و بیرونی تشکیل می ‌شود. معیارهای درونی شامل مدیریت مدرسه، دانش ‌آموزان، و محتوای آموزشی است که برای شکل ‌گیری مدرسه وجود هر سه الزامی است. معیارهای بیرونی نشان ‌دهنده تأثیر واقعیت ‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور بر تنوع مدارس است. بررسی […]

به گزارش پگاه خبر،انواع مدارس بر اساس دو مفهوم معیارهای درونی و بیرونی تشکیل می ‌شود. معیارهای درونی شامل مدیریت مدرسه، دانش ‌آموزان، و محتوای آموزشی است که برای شکل ‌گیری مدرسه وجود هر سه الزامی است. معیارهای بیرونی نشان ‌دهنده تأثیر واقعیت ‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور بر تنوع مدارس است. بررسی پیشینه تاریخی مدارس ایران نشان می ‌دهد که مدارس در چهار دوره مختلف قابل دسته ‌بندی هستند. آخرین دوره، دوره پس از تأسیس جمهوری اسلامی است که تغییر در گفتمان دینی-فرهنگی و تغییر و تحول در نهادهای قانون‌ گذاری نقش اصلی را در تعیین معیارهای تنوع مدارس برعهده دارند.

ضرورت و اهداف پژوهش

در سال ‌های اخیر، به علت وجود تنوع در مدارس، نسبت به تحقق عدالت آموزشی، تردید ایجاد شده بود. بنابراین، مجلس شورای اسلامی به تصویب قانون «تأسیس و اداره مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی» و مصوبه بی ‌سرانجام حذف تنوع مدارس در قالب ماده ۶ طرح تنظیم‌ بخشی از مقررات مالی، اداری و پشتیبانی وزارت آموزش ‌و پرورش اقدام کرد. این در حالی است که هرگونه تصمیم‌ گیری دربارۀ مدارس، مستلزم بررسی دقیق است تا مانع خسارت ‌های غیر قابل ‌جبران برای دانش ‌آموزان و به نوبه خود، خسارت نهادهای متأثر از آموزش ‌و پرورش کشور شود. بر همین اساس، این پژوهش به بررسی روند شکل ‌گیری و حذف انواع مدارس در نظام آموزشی ایران می‌ پردازد.

معیارهای شکل ‌گیری انواع مدارس در نظام آموزشی ایران

شکل‌ گیری انواع مدارس با دو مفهوم معیارهای درونی و بیرونی قابل توضیح است:

معیارهای درونی تعیین انواع مدرسه

معیارهای درونی سه رکن اصلی مدرسه هستند. این ارکان شامل مؤسس مدرسه و مدیریت آن، دانش ‌آموزان، و محتوای آموزشی می ‌شود. هریک از این سه رکن، دارای جایگاه و وظایف معینی هستند که براساس هدف و رسالت مدرسه تعریف شده ‌اند. درواقع معیارهای درونی، هم تعریف ‌کننده انواع مدرسه‌ ها هستند و هم مدارس بر اساس آنها دسته ‌بندی می ‌شوند. مطالعه تاریخی بر روند شکل ‌گیری مدارس در نظام آموزشی مدرن ایران، نشان می ‌دهد که انواع مدارس حداکثر در سه دسته جای می ‌گیرند:

انواع مدارس با توجه به انواع مؤسس و مدیریت مدرسه، مثال: مدارس ملی، مدارس دولتی؛

انواع مدارس با توجه به انواع دانش‌آموز، شامل دخترانه، پسرانه؛

انواع مدارس با توجه به انواع برنامۀ درسی و محتوایی، شامل هنرستان، مدارس حرفه ‌ای.

معیارهای بیرونی تعیین انواع مدرسه

علاوه بر معیارهای درونی، مدارس انواعی بر اساس علت شکل ‌گیری خود دارند که واقعیت‌هایی برخاسته از شرایط بیرونی مدرسه است. این واقعیت ‌ها، معیار و شاخص بیرونی تشکیل انواع مدرسه هستند و می‌ توان آن‌ها را به دو دسته اصلی تقسیم کرد:

واقعیت ‌های برخاسته از شرایط و ویژگی‌ های دانش ‌آموزان، همچون مدارس استثنایی؛

واقعیت‌ های برخاسته از فلسفه سیاسی اجتماعی و فرهنگی و شرایط اقتصادی حاکم بر جامعۀ ایران، همچون مدارس شاهد، مدارس اقلیت ‌های مذهبی، هنرستان ‌های صنعتی.

معیارهای بیرونی صورت ‌بخش معیارهای درونی خواهند بود و نمی‌توانند خواستار نوعی از مدرسه شوند که ناقض جایگاه و وظایف ارکان مدرسه با توجه به رسالت و هدف آن باشد. معیارهای بیرونی در طول تاریخ معاصر در حال تغییر و تحول بوده است. این تغییر و تحولات براساس نیازهای جامعه، تحولات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و مواردی از این دست رخ داده است.

دوره ‌بندی تاریخی، عوامل و شرایط مؤثر بر شکل ‌گیری یا حذف انواع مدارس

معیارهای بیرونی انواع مدرسه با بررسی هر دوره تاریخی کشف می ‌شوند. بر این اساس، از آغاز ورود آموزش مدرن به ایران، چهار دوره تاریخی را می ‌توان متصور بود:

دوره پیش از مشروطیت که قانونی درباره آموزش و پرورش وجود ندارد. در این دوره، تنوع مدارس از تحولات فکری و غلبه گفتمان برای خروج از عقب ‌ماندگی متأثر است.

در دوره پس از مشروطیت تا آغاز جنگ جهانی دوم (۱۲۸۵-۱۳۱۸)، با شکل ‌گیری نهاد قانون‌ گذاری، تصویب قوانینی مربوط به آموزش ‌و پرورش آغاز می ‌شود. همچنین شورای عالی معارف در سال۱۳۰۰ هویت قانونی می ‌یابد.

در دوره آغاز تحولات جنگ جهانی دوم تا پایان دوره پهلوی (۱۳۱۸-۱۳۵۷)، تعدد مراجع تصمیم ‌گیری و حضور آمریکایی ‌ها در نظام آموزشی ایران در تعیین تنوع مدارس نقش اصلی را ایفا می ‌کند.

دوره پس از تأسیس جمهوری اسلامی که تغییر در گفتمان دینی-فرهنگی و تغییر و تحول در نهادهای قانون‌ گذاری نقش اصلی را در تعیین معیارهای تنوع مدارس برعهده دارند.

ملاحظاتی برای تصمیم‌ سازی درباره پذیرش یا عدم ‌پذیرش انواع مدارس

یافته‌ های پژوهش حاکی از آن است که برای مواجهه واقع ‌بینانه و سیاست ‌گذاری در موضوع تنوع مدارس و نسبت آن با تحقق عدالت آموزشی، توجه به ملاحظات زیر لازم است:

موضوع تنوع ‌بخشی یا حذف برخی مدارس با رویکرد تحول ‌گرایی بنیادین در آموزش ‌و پرورش ارتباط دارد. اما رویکرد تنوع ‌بخشی مانعی برای آن محسوب می ‌شود و مستلزم تأمل است. بررسی نحوه توزیع انواع مدارس مبتنی بر معیارهای سه‌ گانه، دو رویکرد موجود را آشکار می‌سازد: اول، انواع مدارس عمدتاً بر انواع دانش ‌آموز متمرکز است نه انواع مدیریت و انواع محتوایی که می ‌تواند زمینه ‌ساز تحول باشد. دوم، توجه نهادهای قانون‌ گذاری نیز بیشتر بر تنوع ‌بخشی یا حذف مدارس بر اساس انواع دانش ‌آموز و مدیریت است و از ظرفیتشان برای جهت ‌دهی به سوی تحولات بنیادین استفاده نمی ‌کنند.

یافته ‌های پژوهش نشان می ‌دهد که همواره تأسیس انواع مدارس بسیار راحت ‌تر از حذف آنها بوده است. در حالی که ممکن است معیار پشتیبان تأسیس یک نوع مدرسه منتفی شده باشد و یا ارزیابی نتایج تأسیس نوع معینی از مدرسه، لزوم تجدیدنظر در ادامه کار مدرسه را تأیید کند. این امر، به ویژه در دوره جمهوری اسلامی ایران از مصادیق بیشتری برخوردار است. به همین دلیل لازم است در تأسیس گونه‌ های جدید، شرایط حذف نیز پیش ‌بینی شود.

با توجه به پیامدهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، تأسیس یا حذف یک نوع مدرسه، برای تصمیم ‌گیری در خصوص نوعی از مدرسه، اولین مبنا، منطق آموزش و واقعیت ‌های مدرسه است که معیارهای ثابت و اصیل تعیین انواع مدرسه هستند. ضمن آن، لازم است تا به نیازهای اساسی، پایدار و بلندمدت جامعه به عنوان مبناهای بیرونی اولویت داده شود. وگرنه صرف وجود یک مبنای بیرونی برای تأسیس یا حذف یک نوع مدرسه، می ‌تواند تصمیم و اقدامی مخاطره ‌آمیز باشد.

موارد فوق، استفاده از نهادهای مشورتی تخصصی نظیر وزارت آموزش ‌و پرورش و متخصصان تعلیم و تربیت، نظارت، ارزیابی و پشتیبانی پژوهشی در تصمیم‌ گیری ‌های حوزه تنوع مدارس را الزامی می‌سازد. بخش ‌های پژوهشی و کارشناسی وزارت آموزش ‌و پرورش، دانشگاه‌ ها و مراکز سیاست‌ گذاری مراجع مناسبی برای بررسی ‌های پژوهشی و مشورت‌ های تخصصی هستند.

یکی از چالش‌ های اساسی کنونی در حوزه تنوع مدارس وجود مراجع سیاست ‌گذاری و تصمیم ‌گیری متنوعی است که بدون تعریف درست و مشخص در سطوح مختلف مسئله و گاه در تقابل با هم عمل می‌ کنند. این مسئله تهدیدهایی را برای یکپارچگی و حاکمیت فلسفه بنیادین مدرسه و رسالت آن در انواع مدرسه موجب می ‌شوند.

نسبت هر یک از مراجع تصمیم ‌گیری با معیارهای تعیین انواع مدارس، می‌ تواند ورود اصولی مراجع سیاست ‌گذاری به تنوع مدارس را تعریف کند: الف) مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی باید درباره مسائل کلان بیرون از آموزش ‌و پرورش )یکی در حوزه مجموع اقتضائات سیاستی تقنینی و دیگری از منظر چشم انداز کلان فرهنگی) راهبری نمایند؛ ب) شورای عالی آموزش ‌و پرورش به عنوان مرجع عالی سیاست ‌گذاری در حوزه آموزش ‌و پرورش عمومی و متوسطه، مؤلفه‌ های اساسی درونی مسئله را بررسی نماید.

دو مبنای اصلی انقلاب اسلامی یعنی عدالت‌ گستری و مشارکت مردمی در دهه ‌های مختلف چهل ساله، به گونه ‌ای خوانش شده ‌اند که مغایر با هم و در مقابل هم قرار داشته‌ اند. درحالی که این دو لزوماً در مقابل هم نیستند. بلکه مشارکت مردمی چنانچه با رعایت ملاحظات لازم باشد، می ‌تواند در تحقق عدالت آموزشی سهیم باشد. به گونه ‌ای که در عین عدالت‌ گستری، مشارکت مردمی را نیز به ویژه در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی آموزش ‌و پرورش افزایش دهد.

جمع ‌بندی

به منظور تحقق عدالت آموزشی در سیستم آموزش ‌و پرورش کشور، چالش وجود یا حذف تنوع مدارس مطرح و در سطوح مختلف تصمیم ‌گیری و شوراهای مختلف سیاست ‌گذاری، محل بحث و نزاع واقع شده است. در این گزارش، پیشینه انواع مدارس بررسی شده و معیارهای درونی و بیرونی برای ایجاد یک مدرسه جدید تعیین گردید. سپس ملاحظاتی که باید در تصمیم ‌گیری دربارۀ پذیرش یا عدم‌ پذیرش انواع مدارس در نظر گرفته شود، عنوان شد. بر این اساس، از چالش ‌های اساسی کنونی در حوزه تنوع مدارس وجود مراجع سیاست ‌گذاری و تصمیم ‌گیری متنوع است که سطح تصمیم ‌گیری این مراجع نیز مشخص نیست. همچنین برای حذف مدارسی که در شرایط فعلی معاصر، دیگر نیازی به وجود آن ‌ها نیست، توجه به الزامات ذکر شده ضروری است.

شهین ایروانی

انتهای پیام/