کاریکاتوریست بین‌المللی استان فارس: خستگی‌ناپذیری ویژگی کاریکاتوریست‌ها است
کاریکاتوریست بین‌المللی استان فارس: خستگی‌ناپذیری ویژگی کاریکاتوریست‌ها است

احمدرضا سهرابی از جمله کاریکاتوریست‌های استان فارس است که تاکنون چندین جایزه بین‌المللی را از آن خود کرده است و از علاقه‌اش به شهید سلیمانی گفت.

به گزارش پگاه خبر: در میان همه هنرها شاید به جرات بتوان گفت که هنر کاریکاتور از جنبه عمومی‌تری برخوردار است چرا که کاریکاتوریست در کنار مردم و موضوع مورد دغدغه مردم را دست مایه اثر هنری خود می‌کند و با زبان طنز می‌گوید آنچه برای مردم دغدغه است.
طنز موجود در کاریکاتور گاه از تلخی‌های سوژه می‌کاهد اما تاثیرش به شدت بیشتر از دیگر انواع انعکاس است. احمدرضا سهرابی متولد ۸ فروردین ۵۵ از جمله کاریکاتوریست‌های استان فارس است که تاکنون چندین جایزه بین‌المللی را از آن خود کرده است و از آنجا که در عرصه روزنامه‌نگاری نیز فعال است موضوعات روز را دست مایه کاریکاتورهای خود می‌کند.
کسب لوح تقدیر جشنواره بین‌المللی کاریکاتور lm / چین ۲۰۰۳،  لوح تقدیر جشنواره بین‌المللی کاریکاتور  lm / چین۲۰۰۴ ،  جایزه دهمین مسابقه بین‌المللی کارتون و تصویرگری محیط زیست / چین – ۲۰۱۵، جایزه برتر جشنواره بین‌المللی سواد رسانه‌ای اندونزی / ۲۰۱۸، گواهی مسابقه بین‌المللی کارتون Cebu Lampoon /  فیلیپین  ۲۰۱۹، دیپلم افتخار جشنواره بین المللی کارتونCUSCO /  پرو  – ۲۰۱۸، گواهی  جشنواره بین‌المللی دوسالانه کارتون آفریقا  /  نیجریه – ۲۰۱۴،  اومیا  ژاپن – ۱۹۹۴، نمایشگاه بین‌المللی آلکالا   اسپانیا – ۲۰۱۵، نخستین جشنواره بین‌المللی عکس رژان  تهران – ۹۱ ، چهارمین مسابقه بین‌المللی کارتون برلین  آلمان – ۲۰۱۳، مسابقه بین‌المللی بازگشت به خانه  تهران – ۹۱ ، پنجمین جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر  تهران – ۹۱ ، جشنواره بین‌المللی کارتون مازاتلان  مکزیک – ۲۰۱۳، دهمین دوسالانه بین‌المللی کاریکاتور  تهران- ۹۲ ، جشنواره بین‌المللی آیدین دوغان  ترکیه – ۲۰۱۴،  جشنواره بین‌المللی Niels Bugge   دانمارک – ۲۰۱۳، فینالیست دومین مسابقه بین‌المللی کاریکاتور  مراکش ۲۰۱۸، نمایشگاه بین‌المللی کارتون توکیو  ژاپن ۲۰۱۷  و چهاردهمین جشنواره بین‌المللی کارتون  LIMEIRA برزیل ۲۰۱۸ تنها بخشی از افتخارات احمد سهرابی، کاریکاتوریست و روزنامه‌نگار استان فارسی است.
وی که زاده بوشهر است در گفت‌‌وگو با تسنیم به شرح ماجرای کاریکاتوریست شدن خود پرداخت و اظهار داشت: از سال ۷۵ کار مطبوعاتی و کاریکاتور را با روزنامه آیینه جنوب بوشهر شروع کردم و حداقل سالی ۳۰۰ کاریکاتور کشیدم که در مجموع این سال‌های فعالیت بیش از ۷ هزار کاریکاتور می‌شود البته در برخی از سال‌ها نیز همزمان با چند روزنامه کار کردم که تعداد آثار در طول همه این سال‌ها بیش از اینها است.
سهرابی درباره نخستین کاریکاتور خود و این که آغاز این مسیر چگونه بود اظهار داشت: «نخستین کاریکاتوری که کشیدم به خاطرش یک کشیده خوردم؛ سال سوم دبیرستان یک کاریکاتور کشیدم معلم داشت درس می‌داد و  به دلیل کاریکاتوری که من کشیدم نظم کلاس بهم ریخت البته نمی‌توان گفت کاریکاتور چون نخستین کاری بود که من انجام داده بودم شبه کاریکاتور بود.
معلم متوجه شد که بی‌نظمی کلاس به دلیل این شبه کاریکاتوری بود که بین دانش‌آموزان دست به دست می‌شد، معلم متوجه شد و من را از کلاس بیرون کرد و همزمان هم یک کشیده محکم به من زد، موضوع آن کاریکاتور هم یک شیطنت روزمره بود. 
همان فاصله که من را از کلاس بیرون کرد تا زمانی که زنگ تفریح خورد، ذهنم درگیر این موضوع شد که یک کاریکاتور می‌تواند تاثیرگذار باشد درست است که آن کاریکاتور نظم کلاس را به هم ریخت ولی در عین حال این جرقه در ذهن من خورد که کاریکاتور می‌تواند تاثیرگذار باشد حالا آن سطح کوچک بود و در مدرسه اتفاق افتاد.
اما همان جا احساس کردم اگر کاریکاتوریست شوم می‌توانم جامعه را تحت تاثیر قرار دهم. به همین دلیل خیلی جدی گرفتم که کاریکاتور را ادامه  دهم اما جرقه‌اش از همان کاریکاتور شروع شد».
وی در ادامه چنین توضیح داد که بعد از آن چند تا کار برای روزنامه آیینه جنوب بوشهر فرستادم که مدیر مسئول روزنامه هم قبول کرد و از همان سال شروع کردم اما خانواده‌ام همیشه مخالف بودند. پدرم همیشه تاکید داشت که با این کار درس را ادامه نمی‌دهم و مادرم هم انتظار داشت که  پزشک شوم اما من با کاریکاتوریست شدن رویای پدر و مادرم را به هم ریختم. 
پدرم هم همیشه می‌گفت روزنامه نگاری شاید برایت آب شود اما هیچ وقت نان نمی‌شود. البته به پدرم ثابت کردم این گونه هم نیست چون یک سال بعد من نخستین جایزه ملی را در جشن روزنامه نگاران جوان ایران گرفتم و آن جایزه برایم خیلی حیثیتی بود چون به خانواده‌ام ثابت کردم که می‌توانم در زمینه کاریکاتور کار کنم.
این هنرمند و کاریکاتوریست مطرح استان فارس درباره بدترین کار خود افزود: هیچ وقت سوژه یا موضوعی که دوست نداشتم را کار نکردم. کاریکاتور یک تفاوتی با نقاشی دارد این که بگوییم یک اثر خوب نشده یا بد است در کاریکاتور صدق نمی‌کند و این موضوع بیشتر در نقاشی است که مصداق پیدا می‌کند.
وی تصریح کرد: کاریکاتور دو بخش دارد، یکی سوژه است و دیگری اجرا. هیچ وقت این اتفاق پیش نیامده است اگر از قبل احساس کردم که نمی‌توانم کار کنم اصلا کار را شروع نکردم.
سهرابی درباره بهترین کارش نیز خاطرنشان کرد: کاریکاتور خوب زیاد کشیدم، آخرین کاریکاتور که بگویم یک کاریکاتوری کشیدم شب یلدا همزمان با روز پرستار شده بود که در آن انار تاج خودش را روی سر یک پرستار گذاشته بود که فکر کنم این آخرین کاریکاتوری بود که به دلم خیلی نشست و آخرین کاریکاتوری هم که هنوز شکل نگرفته و واقعا ذهنم درگیر است و مطمئنم که نمی‌توانم کار کنم. خیلی دوست دارم کاریکاتوری یا طرحی به برای شهید سلیمانی کار کنم ولی مطمئنم که نمی‌توانم. 
این کاریکاتوریست در جواب چرایی این مسئله عنوان کرد: چون بعضی وقت‌ها یک چیزهایی آنقدر بزرگ است که نمی‌توانی چیزی درباره‌ش بنویسی یا کاری بکنی. مجبور هستی تسلیم شوی و احساس می‌کنم در مقابل بزرگی سردار سلیمانی کم می‌آورم.
وی که بیش از ۴۳ جایزه ملی و بین المللی دارد، درباره بهترین جایزه‌های بین‌المللی خود نیز گفت: ۸ جایزه بین‌المللی دارم که از لحاظ عددی جایزه ۲ سال پیش از مسابقه کاریکاتور اندونزی که ۲۰ میلیون روپیه که معادل هزار و ۱۰۰ یورو شد از همه بهتر بود ولی این که به دلم چسبید و طعم دو مزه‌ای داشت و سال ۹۲ در جشنواره ال ام چین برگزیده و در کتاب سال آن جشنواره هم کار شد، کاری مربوط به فلسطین بود.
سهرابی تصریح کرد: کاری که من فرستادم یک تیر و کمان افتاده روی زمین بود که یک موشک به سمت این تیر و کمان در حال فرود بود. تیر و کمان نماد انتفاضه بود و تقابل دو چیز غیرقابل مقایسه را نشان می‌داد. اشاره‌ای به داستان فلسطین و اسرائیل بود اما جالب است که در جشنواره کشور چین که به لحاظ اعتقادی نیز یک کشور کمونیستی است، این اثر را انتخاب کردند و در کتاب سال کار شد.
وی ادامه داد: همان موقع این کاریکاتور را جشن فرهنگ شیراز فرستادم، در مراسم اختتامیه بخش کاریکاتور حذف شده بود. من فردای آن روز نزد معاون وقت ارشاد رفتم و پرسیدم چرا بخش کاریکاتور را حذف کردید. گفت چون هیچ اثری شایسته داوری نبود؟ در حالی که این اثر در چین و در سطح بین‌المللی برگزیده شده بود، از این حرکت دلم گرفت چون دقیقا مثل آن کاریکاتور شدم؛ همزاد پنداری با فلسطینی‌ها  برایم اتفاق افتاد ( با خنده).
سهرابی درباره ویژگی‌های یک کاریکاتور و کاریکاتوریست افزود: در کاریکاتور باید گستاخ بود، باید دل شیر و پوست کرگدن داشت چون باید خیلی از حرف‌های تلخ را شنید ولی با این حال جلو رفت و خسته نشد. ۷ هزار کاریکاتور کشیدم اما به خاطر هیچ کدام پشیمان نیستم چون هیچ وقت کاریکاتور تحمیلی کار نکردم و هیچ وقت نشد که با یک رسانه‌ای کار کنم اما چیزی که باورم نیست سردبیر یا مدیر مسئول به من تحمیل کند.
وی درباره سوژه‌هایی که انتخاب می‌کند و دلیل انتخاب آنها بیان کرد: من کاریکاتوریست مطبوعاتی هستم و بستگی به شرایط روز کار می‌کنم. این که اتفاق سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی باشد. کاریکاتوریست‌ها آدم‌های متفاوت نیستند اما نگاهشان نسبت به بقیه انسان‌ها متفاوت است. کاریکاتوریست همین است باید چیزی که همه مردم می‌بیینند او از یک لایه دیگر به آن نگاه کند و با همین متفاوت بودن با طعم و چاشنی طنز می‌تواند کاریکاتور خلق شود.
سهرابی در پاسخ به این سوال که آیا دوباره به این مسیر بازمی‌گردد یا خیر گفت: اگر دوباره به سال ۷۵ برگردم دوباره همین مسیر را انتخاب می‌کنم درست است که به گفته پدرم نان نداشت اما باز هم همین مسیر را انتخاب می‌کنم و اصلا پشیمان نیستم اما در کار رسانه برخی از چیزها آزاردهنده است. برخی از اوقات این قدر کار روزنامه‌نگاری سخت می‌شود که به خودم می‌گویم که دوست دارم بروم بوشهر و فلافل فروشی کنم.
وی به بیان خاطره شیرین و تلخ از کار روزنامه‌نگاری و کاریکاتور پرداخت و گفت: یک بار دخترم کوچک بود و شیر خشک نداشت. خانم ام گفت که «نگار» شیر ندارد، نگفتم که پول ندارم رفتم بیرون و یک ساعت و نیم مسافرکشی کردم تا پول شیر فراهم شد و شیر خریدم و برگشتم. دلیل تاخیر و دیر کردن هم پنچر شدن ماشین گفتم ولی همان شب آن حرف ۲۴ سال پیش پدرم در سرم رژه رفت و یکی از خاطرات تلخ سال‌های فعالیت روزنامه‌نگاری من است.
سهرابی به خاطره شیرین این سال‌ها نیز اشاره کرد و افزود: یک بار رفتم برای دخترم در درمانگاه مطهری نوبت بگیرم، یک دختربچه بود که به بیماری خاصی مبتلا بود انگشت‌هایش عفونت می‌کرد و می‌افتاد. یادداشتی خیلی کوتاه  درباره همین موضوع در روزنامه نوشتم. فردایش مسئول دفتر آیت‌الله حائری به من زنگ زد و گفت: آیت‌الله یادداشت شما را خوانده و خیلی تحت تاثیر قرار گرفته و خواسته که به دفتر امام جمعه بروم.
آنجا رفتم که آیت‌الله حائری نامه‌ای داد که هم کار درمان و هم کار بیمه این بچه رایگان انجام شود. خیلی حس خوبی داشتم هم به این دلیل که این داستان به نتیجه رسید  و هم از این  لحاظ که آیت‌الله حائری خیلی جدی و پیگیر روزنامه می‌خوانند که این خاطره خوبی بود.
وی درباره توجه متولیان امر به هنر کاریکاتور به ذکر یک خاطره بسنده کرد و گفت: روی کاریکاتورهایم حساسیت دارم؛ حمایت نشدم و خودم به اصطلاح تاتی تاتی کردم و دست به دیوار گرفتم و جلو آمدم. ۲-۳ سال پیش در آستانه روز خبرنگار مدیرکل وقت ارشاد استان فارس از من خواست که تعدادی از آثارم را ارائه دهم تا در قالب کتاب منتشر شود به دلیل فرصت کم و سختی انتخاب قبول نکردم.
 تا این که دو سال پیش مدیرکل جدید ارشاد در آستانه روز خبرنگار از من خواست تا برگزیده‌ای از کاریکاتورهایم را به آنها بدهم تا در قالب یک “کتاب” در مراسم روز خبرنگار رونمایی شود و به من گفتند چون فرصت کافی نیست تنها چند جلد کتاب چاپ می‌کنیم و بعد از رونمایی در مراسم، با تیراژ بالا منتشر می‌کنیم.
من “اعتماد” کردم و برگزیده‌ای از کاریکاتورهایم را در اختیار ارشاد گذاشتم، آنها چند جلد کتاب چاپ کردند و در مراسم روز خبرنگار رونمایی کردند اما چند روز بعد که پیگیر چاپ واقعی کتاب شدم به من گفتند: پول نداریم.
انتهای پیام/