مراسم یادبود و بزرگداشت عبدالعزیز شبانی، شاعر، منتقد ادبی و استاد مدعو دانشگاههای شیراز با حضور اصحاب فرهنگ، هنر و ادب برگزار شد.
به نقل از خبرنگار خبرگزاری ایبنا، آیین بزرگداشت عزیز شبانی سه شنبه شب در تالار حافظ در حالی برگزار شد که بسیاری از شرکت کنندگان در این مراسم تا پایان ایستاده به سخنان یاران او گوش فرا سپردند.
این مراسم که تا پاسی از شب ادامه یافت میهمان ویژه ای هم داشت که در مقام استاد عزیز شبانی قرار می گرفت. منصور رستگار فسایی برای حضور در این مراسم کیلومترها از فرای مرزها به ایران سفر کرد تا در پاسداشت شاگرد خویش حضور یابد.
در ابتدای این آیین که به همت مرکز حافظ شناسی و خانواده شبانی برگزار شد، محمدرضا خالصی، استاد دانشگاه و شاعر شبانی را حافظ شناس، محقق، منتقد ادبی و اندیشمند معاصر برشمرد و گفت: مرگ تنها نقطه روشن زندگی ماست. مرگ همیشه دغدغه بشر بوده است. اما تا امروز هیچکس ما را قانع نکرده است تا مرگ را پذیرا شویم. افلاطون میگفت فقط فیلسوفان از مرگ نمی ترسند و به اعتقاد هایدگر مرگ خودی ترین امکان است.
وی با بیان اینکه دل مشغولی این بزرگمرد مسئله اسطوره بود، عنوان کرد: عزیز شبانی حالت خاص خویش را داشت و همواره بر مواضع خویش استوار زیست.
همچنین بیژن علیرضایی نیز در این آیین که جمع بزرگی از اهالی فیروزآباد فارس را میزبانی می کرد یادآور شد که «عزیز شبانی از لحاظ اندیشگانی نمرده است. او فرزندی را پرورده که مانند خود اوست».
حمیدرضا قانعی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس نیز در این مراسم ضمن همدردی با جامعه فرهنگ، هنر و ادب ایران، اظهار کرد: به راستی شیراز فرهنگ قدردانی از پیشکسوتان و بزرگان ادب و فرهنگ و هنر را به اثبات رسانده و مردم فارس اساتید و همه کسانی که به فرهنگ و هنر کمک می کنند را بزرگ می دارند.
به گفته دبیر شورای فرهنگ عمومی استان فارس، شبانی به واسطه دلبستگی به فرهنگ و هنر این خطه نزد اصحاب و استادان فرهنگ، هنر و ادب جایگاه والایی دارد.
شعر در وجود این مرد عصاره ای دیدنی داشت
منصور رستگار فسائی هم در این آیین با تالم بسیار و این شعر «همی گفتم که خاقانی دریغا گوی من باشد. دریغا من شدم آخر دریغاگوی خاقانی» مقام عزیز شبانی را گرامیداشت و گفت: هرگز انتظار نداشتم و تصور نمی کردم که روزی بی عزیز باشم. من باشم و عزیز نباشد؟ عزیز بسیار عزیز بود. شاعر بود و شعر در وجود این مرد عصاره ای دیدنی داشت. همه وجود او شعر، ادبیات و شیفتگی در میراث ادبی و تاریخی ایران بود.
به گفته این استاد زبان و ادبیات فارسی، عزیز شبانی مردی برخاسته از متن جامعه و عاشق پیشه، درویش مسلک و بی قید و بند به ظاهر هستی بود. شب و روزش با شعر و ادب و هنر و فرهنگ بود. او نماد انسان شیفته فرهنگ و ادب ایران باید بدانم.
رستگار فسایی خاطرنشان کرد: در خاطر همه شیفتگی عزیز شبانی به فرهنگ و هنر و ادب ایران دیدنی و مثال زدنی است. او ادبی زندگی می کرد و نفس می کشید.
وی ادامه داد: شبانی باید می ماند و همچنان با شعر و نثر و انتقاد ادبی و فضیلت دوست نوازیاش به همه احساس لطف و معرفت می داد.
محمد یوسف نیری استاد ادبیات دانشگاه شیراز نیز در این مراسم به روح بلند عزیز شبانی درود فرستاد و گفت: بی تردید دوچیز درک کرده باشیم که نه به تحصیل و نه به ثروت نمی شود کسب کرد. اصالت و معرفت در او مواج بود زیرا از خاندانی اصیل این ویژگی ها را به میراث برده بود.
وی با بیان اینکه حیا نمایش معرفت است، تصریح کرد: شبانی با حیا بود و در عین حال «قلندر وش» زیست.
ادب عشق جمله بی ادبی است
به گفته نیری، او حیات ذوق داشت. حیات ذوق ویژگی آنانی است که از ثمره علم و دانستن بهره مند شدند. شبانی بدین خاطر زیبا زیست و زیبا دنیا را ترک کرد.
در ادامه هاشم فریدونی به خوانش اشعار عزیز شبانی پرداخت و گفت: شبانی عزیزی بود که در علوم انسانی و هنر یکتا زیست. عزیزدردانه ای بود شعر و غزل فارسی تا سالها نظیر او پیدا نخواهد کرد.
وی با بیان اینکه کتابهای شعر او فرصت رونمایی پیدا نکرد در ادامه اشاره به مجموعه شعر «آه آهو» کرد و افزود: شعر عزیز شبانی جهان بینی شاعر را می رساند. بخش بزرگی از اشعار او اجتماعی و انتقادی عمیقی است. بدین خاطر است که باید گفت شبانی درد مشترک جامعه را با صدای بلند فریاد کرد.
فریدونی یادآور شد که «در حوزه تصویر آفرینی و خیال در دوره معاصر در غزل فارسی با وجود بزرگانی مانند اوجی و خائفی غزلی به زیبایی آنچه شبانی سروده است یافت نشود.
عزیز شبانی هفتم خرداد ۱۴۰۳ پس از یک دوره بیماری در فیروزآباد درگذشت و پیکر وی در این شهرستان به خاک سپرده شد. از او دو کتاب مجموعه شعر و غزل بنام های «آه آهو» و «بوف کوری ها» و ده ها مقاله و نقد ادبی به جای مانده است.
انتهای پیام/
حسین نیکوپور