به گزارش پگاه خبر؛انتقال به دنیای کربن صفر باعث تغییر قدرت از راه های بسیار غیرمنتظره ای می شود. نشانه هایی از افزایش سرعت انتقال انرژی وجود دارد. به طوری که بی پی، یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی جهان اخیراً پیش بینی کرده است که تقاضای نفت ممکن است به نقطه ی اوج خودش برسد. […]
به گزارش پگاه خبر؛انتقال به دنیای کربن صفر باعث تغییر قدرت از راه های بسیار غیرمنتظره ای می شود.
نشانه هایی از افزایش سرعت انتقال انرژی وجود دارد. به طوری که بی پی، یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی جهان اخیراً پیش بینی کرده است که تقاضای نفت ممکن است به نقطه ی اوج خودش برسد. فرماندار کالیفرنیا به تازگی دستورالعمل منع فروش ماشین های جدید با سوخت بنزین را تا سال ۲۰۳۵ امضا کرده است. چین، به عنوان کشوری که مسئول بیش از یک چهارم انتشار کربن در جهان محسوب می شود، متعهد شده است که تا سال ۲۰۶۰ انتشار کربن خود را به صفر برساند. نظرسنجی های عمومی نشان می دهد که با آتش سوزی شدید کالیفرنیا و طوفان های شدید ساحل خلیج ایالات متحده، احساس فوریت در مورد تهدیدات آب و هوایی افزایش یافته است.
تحول صنعتی که مشخصه ی دوران مدرن به شمار می رود، پیامدهای عمیقی بر نظم جهانی خواهد داشت. خرد متعارف چنین می گوید که چین به عنوان یک قدرت ظهور خواهد کرد و دولتهای نفتی ساقط می شوند. در واقع، عواقب ژئوپلیتیکی استفاده از انرژی های پاک بسیار ظریف تر، پیچیده تر و متناقض تر از انرژی های فعلی و معمول خواهد بود. به احتمال زیاد بسیاری از پیش بینی های امروز غلط هستند، یا چندین دهه طول می کشد تا اثرات غیرقابل پیش بینی انرژی های پاک مشخص شود. اگر سیاستگذاران درک روشنی از چگونگی تغییر روابط قدرت جهانی در دوره آینده که عصر استفاده از انرژی با کربن صفر است و همچنین دوران طولانی انتقال به آن را نداشته باشند، قادر به مدیریت خطرات سیاست خارجی نخواهند بود و تلاششان برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی متوقف خواهد شد.
در وهله ی اول چین را در نظر بگیرید. اکونومیست پیش بینی می کند که الکترواستاتیک های قدرتمندی جایگزین دولت های امروزی خواهند شد و چین با تسلط بر بازارها از طریق رشد سریع محصولات انرژی پاک، بیشترین سود را خواهد برد. با این وجود، حتی اگر چین بر تولید صفحات خورشیدی، باتری های اتومبیل برقی و سایر فن آوری ها تسلط داشته باشد، نفوذ ژئوپلیتیکی ای را که عربستان سعودی و سایر کشورهای خاورمیانه با تسلط بر عرضه نفت دارند، بدست نخواهد آورد. اهرم ژئوپلیتیک این دو بسیار متفاوت است. چین ممکن است با تولید ارزانترین تجهیزات انرژی پاک، بتواند بازارهای جدید را تصاحب کند اما اگر به دلایل قدرت ژئوپلیتیکش، صادرات صفحات خورشیدی را متوقف کند، برای کشورهای دیگر به لحاظ انرژی مشکل اساسی به وجود نمی آید. محدودیت در صادرات باتری ممکن است منجر به افزایش قیمت ها و تأخیر در تولید اتومبیل های الکتریکی جدید شود، اما تأثیری در توانایی افراد برای حمل و نقل نخواهد داشت. این شرایط به طور کلی با قطع ناگهانی نفت یا گاز طبیعی در تضاد قرار دارد. گفتنی است، قطع صادرات نفت یا گاز طبیعی می تواند حمل و نقل را متوقف کند، باعث افزایش قیمت حامل های انرژی شود یا منجر به این شود که مردم در خانه هایشان از سرما بلرزند. مثلاً زمانی که روسیه در وسط زمستان تحویل گاز به برخی از کشورهای جنوب شرقی اروپا را طی سال های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ متوقف کرد، چنین شرایطی پیش آمد.
چین در بازار برخی از کالاها مانند لیتیوم و کبالت که لازمه ی اصلی تولید بسیاری از فناوری های انرژی پاک مانند باتری ها هستند، تسلط دارد. این موضوع به طور طبیعی خطرات امنیت ملی را برای دیگر کشورها افزایش می دهد، به ویژه در برنامه های نظامی و ارتباطی، جایی که این کالاها بسیار مهم هستند. با این وجود، بازهم یک اختلاف اساسی بین اهرمی که از تولید یک ورودی مهم صنعتی به دست می آید و اهرمی که بر اثر تأمین انرژی (نفت و گاز و…) که بدون آن فعالیت های روزانه متوقف می شود، وجود دارد. در واقع، هرگونه اختلالی که با توقف تحویل کالاهای مهم تکنولوژیک از سوی چین ایجاد شود، به طور قابل توجهی طی سال ها بر قیمت انرژی تأثیر نمی گذارد، بنابراین بازارها و شرکت ها این فرصت را دارند که خودشان را با شرایط جدید وفق دهند و گزینه های دیگری را پیدا کنند. بعلاوه، اگرچه بسیاری از کالاهایی که اکنون چین بر آنها تسلط دارد، اصطلاحاً عناصر خاکی کمیاب هستند اما در واقع از نظر زمین شناسی آنچنان نادر نیستند که دیگر کشورها نتوانند به آن ها دست یابند. در واقع رشد تقاضا می تواند باعث تولید این محصولات نادر خاکی در مکان های جدید شود.
خاور میانه را در نظر بگیرید، جایی که کارشناسان به سقوط و هرج و مرج در یک جهان پس از نفت اذعان دارند. آنان معتقدند، کشورهایی که قدرتشان در گروی تولید گسترده سوخت های فسیلی است، قادر نخواهند بود که به موقع اقتصاد خود را متنوع کنند، نیازشان به حمایت ایالات متحده را کنار بگذارند و بر درگیری هایشان غلبه کنند. با این وجود، محتمل تر این است که طی دهه های زیادی که برای دستیابی به اهداف آب و هوایی توافقنامه پاریس مورد نیاز است، دولت های سرگردان می توانند از یک جشن واقعی قبل از قحطی لذت ببرند. زیرا وقتی تقاضا به اوج خود می رسد و سپس به تدریج کاهش می یابد، تولیدکنندگانی مانند کویت، عربستان سعودی و امارات متحده عربی می توانند با کمترین هزینه به فروش طولانی مدت نفت خود ادامه دهند. علاوه بر این، سیاست های اقلیمی قوی تر باید فقط بر روی گازهای گلخانه ای ناشی از سوخت متمرکز نباشد بلکه بر میزان کربن کل چرخه تولید تمرکز کند.
واقعیت این است که اکثر کشورهای عربی خلیج فارس تولیدکننده های بسیار کارآمدی هستند. آنها با در اختیار داشتن امکاناتی که روند استخراج را آسان می کنند، نشت کمتر متان و میزان شعله ور شدن اندک، کمترین میزان انتشار کربن را در چرخه زندگی مرتبط با نفت خود دارند. بنابراین، حتی با کاهش تقاضای نفت، ممکن است سهم اوپک از تولید جهانی به دلیل هزینه های پایین تر اعضای آن و انتشار گازهای گلخانه ای کمتر توسط آنها افزایش یابد و قدرت کارتل را در بازاری که برای مدتی قابل توجه باقی خواهد ماند، تقویت کند.
خرد متعارف همچنین معتقد است که کاهش تقاضا برای نفت و گاز به معنای پایین آمدن قیمت است، این بدان معناست که حتی اگر کشورهای نفتی سهم قابل توجهی از بازار را بدست آورند، باز هم درآمدشان بسیار کاهش خواهد یافت. در اینجا نیز واقعیت پیچیده تر از چیزی است که به نظر می رسد. بدون ادامه سرمایه گذاری، تولید در چارچوب امکانات موجود با نرخ تقریباً ۸ درصد در سال کاهش می یابد. طبق گفته ی آژانس بین المللی انرژی حتی در صورت تحقق اهداف آب و هوایی پاریس، تقاضا به این سرعت کاهش نخواهد یافت، بنابراین سرمایه گذاری اضافی مورد نیاز است. اما هنگامی که تقاضای نفت به اوج خود می رسد، ممکن است که سرمایه گذاری در بخش تولید به اندازه ی کافی نباشد و بنابراین کشورهای نفتی در جامعه ی بین الملل بی اعتبار شوند. آنها ممکن است دیگر مایل نباشند که طی سالهای متمادی میلیاردها دلار برای توسعه منابع جدید در بخشی که به زودی تقاضا در آن کاهش خواهد یافت، هزینه کنند. در نتیجه، ممکن است عرضه خیلی سریعتر از تقاضا کاهش یابد و منجر به کمبود نفت و افزایش قیمت ها شود. این افزایش قیمت در واقع بیشتر شدن درآمدهای کشورهای نفتی را به همراه خواهد داشت. بنابراین، می توان فهمید که چرا آرامکو، شرکت ملی نفت عربستان سعودی هنوز قصد دارد که ده ها میلیارد دلار را برای رشد ظرفیت تولید نفت خود هزینه کند.
برای مخالفت بیشتر با خرد متعارف در نظر داشته باشید که برخی از کشورهای نفتی امروز ممکن است که الکترو استیت های فردا باشند. حتی ممکن است یک پارادوکس هم وجود داشته باشد. به گونه ای که افزایش قیمت نفت بر اثر کاهش سریع عرضه نسبت به تقاضا، اقتصاد فناوری های جایگزین انرژی مانند وسایل نقلیه الکتریکی را بهبود می بخشد. بنابراین، اگرچه بسیاری نگرانند که کشورهای نفتی انتقال انرژی را به تأخیر بیندازند، عکس این اتفاق می افتد. کشورهای نفتی در واقع می توانند به طور موقت از انتقال انرژی سود ببرند، حتی وقتی که قیمت های بالاتر لزوم توجه به انرژی های پاک را مطرح می کنند.
بر اساس تمامی آنچه در بالا گفته شد می توان این طور نتیجه گرفت که تحلیل های موجود درباره ی انتقال انرژی و مسائل ژئوپولتیک مربوط به آن، به سادگی آنچه اکنون در نظر می گیریم نیست و پیچیدگی های خاص خودش را دارد که باید به آنها توجه داشته باشیم.
انتهای پیام/