زهرا جعفری _روزنامه نگار؛ سال ۱۴۰۵ ممکن است در حافظه سیاسی فارس، به عنوان یکی از پیچیدهترین انتخابات شوراها به یاد بماند—نه به دلیل چهرههایی که وارد میشوند، بلکه به خاطر سکوتهایی که شکسته نمیشوند و پشتپردههایی که قرار نیست علنی گردند.
*شکاف درونی، لیستهای موازی، اعتمادهای متزلزل
پیشبینیها حاکی از آن است که جریانهای سنتی اصلاحطلب و اصولگرا، در این دوره بیش از هر زمان دیگری دچار انشقاق شدهاند. لیستهایی که در گذشته محصول اجماع نهایی بودند، اکنون حاصل رقابت موازی درونجریانی شدهاند. شنیدهها از جلسات جداگانه، واگرایی فکری، و چانهزنیهای بینتیجه خبر میدهند.
پدیدهای که میتوان آن را «دربی درونگفتمانی» نامید؛ با دو نیمهی نابرابر، دو سرلیست، دو روایت از حق، و یک بدنهی اجتماعی که دچار سرگیجهی انتخاباتی است.
در دو سوی این دربی درونی، پدرخواندهها و مادرخواندهها، گاه در هیأت فعالان قدیمی، گاه در چهرهی ناصران خاموش، نقش تنظیمگر را بازی میکنند. اما آنچه در ظاهر تنظیم است، در باطن، دودستگی پنهان با لبخند اجباری است.
*پولهای بیصدا، هزینههای پررنگ
در فاصلهی چند ماه مانده تا انتخابات، نشانههایی از ورود سرمایههای غیرشفاف در سطح شهر دیده میشود. تابلوهایی بدون نشان، کمپینهایی بیهویت و فعالیتهایی که بیش از آنکه سیاسی باشند، بوی معامله میدهند.
پول سیاسی بیچهره، اینبار نه از جیب صاحبان نام، بلکه از منابعی کمتر شناسنامهدار وارد شده؛ گاه به نام توسعه، گاه به اسم کمک، و گاه با برچسب حمایت از نخبگان. اما پشت بسیاری از این جریانهای مالی، تنها یک هدف ساده است: خرید آیندهی قدرت در پایینترین سطح نهاد حاکمیت.
حسینیههای خانگی؛ جغرافیای تازه سیاست محلی
در نبود شفافیت حزبی، سیاست به خانهها پناه برده است. حسینیههای خانگی، دفاتر غیررسمی ،محفلهایی که عنوانشان مذهبی یا فرهنگیست، اما موضوعشان چیزی نیست جز تنظیم لیست، پالایش نفرات، و مدیریت صحنه.
این محافل، همزمان نقش ستاد، هییت نظارت غیررسمی و کمیتهی اخلاق انتخاباتی را بازی میکنند. بعضی جلسات حتی پیش از اعلام رسمی کاندیداتوریها، ترکیب نهایی شورا را تعیین کردهاند. انتخابات شورا در شیراز، پیش از آنکه عمومی شود، خصوصی برگزار شده است.
گعدهها، جایگزین ساختار
جلساتی با حضور چند نام آشنا، چند بازنشسته سیاسی، و چند کنشگر تازهوارد، در یکی از پاتوقهای شبانه یا حاشیهنشین محلهای در جنوب یا شمال شهر. گعدههایی که تصمیمساز شدهاند، نه با معیارهای سیاستورزی، بلکه با شاخصهایی همچون تسلط بر رأی قوم، توان مالی، سابقه خدماتی یا صرفاً نسبت خانوادگی با فلان شخصیت.
در این مدل، کارآمدی، تخصص و حتی گفتمان، اغلب به حاشیه میروند. آنچه باقی میماند، شورای شهر به مثابه تابلوی اقوام، دوستان و شرکای قدرت است—و نه نهاد سیاستگذاری شهری.
نسل Z؛ معادلهای ناشناخته در میدان شورایی
اما همهچیز در پستوها نمیگذرد. در لایهای دیگر از جامعه، نسلی در حال شکلدادن به قواعد تازه است. جوانانی متولد دهههای ۸۰ و ۹۰، که سیاست را نه از طریق مناظرههای تلویزیونی، که از دل هشتگها، کانالهای تلگرام، پیجهای اینستاگرامی و پادکستهای محلی دنبال میکنند.
در جلساتی خصوصی، برخی از کاندیداهای جوانتر، شروع به شناسایی لیدرهای این نسل کردهاند. محتواهای ویدیویی، طنزهای انتخاباتی، روایتهای مستندگونه از فساد و ناکارآمدی گذشته، بخشی از ابزارهاییست که در این کارزار غیررسمی در حال استفاده است.
اگرچه این موج هنوز فراگیر نیست، اما در صورت کمرمق بودن مشارکت سنتی، میتواند نتایج را به طرز غیرمنتظرهای جابهجا کند.
چهرههای تکراری، با ماسک نوسازی؟
بازار انتخابات، همچنان مشتری چهرههای آشناست. نامهایی که پیشتر در شورا بودهاند، حالا با شعارهای جدید بازگشتهاند. اما در حافظهی شهر، پروندههای گذشته بسته نشدهاند. وعدههایی که بر زمین ماند، تصویبهایی که بیاثر ماند، و اختلافاتی که حتی در صحن شورا نیز پنهان نماند.
آیا این چهرهها میتوانند در نسل بیاعتماد امروز، بار دیگر اعتماد بخرند؟ یا تنها نقابی نو بر چهرهای کهنه خواهند بود؟
متغیرهای حساس، آیندهای مبهم
در یک تصویر کلان، چند متغیر وجود دارد که میتواند نتیجه انتخابات را بهکلی دگرگون کند:
-سطح مشارکت در مناطق کمبرخوردار و اطراف شیراز، جایی که رأی، هم سیال است و هم تعیینکننده.
-شیوه بررسی صلاحیتها، که ممکن است معادلات درونجریانی را بهناگاه بر هم بزند.
-نقش شبکههای اجتماعی، که در سایه ناکارآمدی رسانههای رسمی مؤثر، به تریبون اصلی رقابت بدل شدهاند.
– ورود احتمالی چهرههای مستقل و تکنوکرات، که ممکن است با تکیه بر شفافیت و برنامه، در خلأ اعتماد عمومی، بدل به پدیده شوند.
پایان باز
۱۴۰۵، قطعاً سالی انتخاباتی برای فارس و بهویژه شیراز خواهد بود. اما فراتر از برگزاری، آنچه تعیینکننده است، معنای این انتخابات در حافظهی جمعی آینده خواهد بود. آیا این رویداد، نقطه عطفی در بازسازی رابطهی شهروندان با نهاد قدرت محلی خواهد بود؟ یا صرفاً فصل دیگری از همان تکرارهای آشنا، با بازیگران جدیدتر و هزینههای سنگینتر؟
پاسخ این پرسش هنوز مشخص نیست . اما آنچه اکنون دیده میشود، صحنهایست با بازیگرانی متعدد، قواعدی در حال تغییر، و آیندهای که قرار نیست صبورباشد.
انتهای پیام/




