
تشییع سید حسن نصرالله و سید هاشم صفیالدین: وداعی که فراتر از یک مراسم بود
لبنان، روزی را تجربه کرد که نهتنها در تاریخ خودش، بلکه در قلب میلیونها نفر در سراسر منطقه ثبت خواهد شد. خیابانهای بیروت، با موج عظیمی از جمعیت همراه شد، اما این فقط یک بدرقهی رسمی نبود؛ این مراسم چیزی فراتر از یک تشییع جنازه بود.
صدای بغضشدهی مردم، فریاد وفاداری بود.
در چهرهی هر کسی که آمده بود، چیزی بیش از اندوه دیده میشد. خشم، غرور، و عهدی ناگفته که در نگاهها جریان داشت. برای بسیاری، این فقط وداع با دو فرمانده نبود، بلکه وداع با نسلی از قهرمانانی بود که از جانشان برای مردمشان مایه گذاشتند.
اسرائیل ترور کرد، اما نتوانست مرگ را به قلب مقاومت بیاورد.
جنگندههای اسرائیلی بر فراز بیروت میچرخیدند، گویی که میخواستند یادآوری کنند چه کسی در آسمان کنترل دارد. اما روی زمین، چیزی در حال رخ دادن بود که هیچ جنگندهای قادر به سرکوبش نبود: پیوند دوبارهی مردم با مقاومت. انگار که خون این دو شهید، جان تازهای به مبارزه داده بود.
حزبالله از هم نپاشید، بلکه ریشههایش عمیقتر شد.
در این مراسم، حزبالله فقط یک تشکیلات نظامی یا سیاسی نبود؛ به نمادی تبدیل شد که میلیونها نفر خود را در آن میدیدند. اگر هدف اسرائیل از این ترور، تضعیف حزبالله بود، جمعیت حاضر در خیابانها نتیجهای کاملاً برعکس را نشان میداد.
پایان یک رهبر، اما نه پایان یک مسیر.
سید حسن نصرالله و سید هاشم صفیالدین رفتند، اما میراثشان در ذهن و قلب مردم زنده است. این ترور شاید یک فصل از این داستان را بست، اما کتاب مقاومت هنوز تمام نشده است. سوالی که باقی میماند این است: آیا این پایان، آغاز انتقامی تازه خواهد بود؟
نویسنده یادداشت: تولایی
انتهای پیام/