ایران برای مقاوم سازی اقتصاد خود از تحریم، خواه ناخواه باید به سمت استفاده از ارزهای ملی در مبادلات خارجی و به ویژه افزایش سهم ریال در تجارت جهانی حرکت نماید. در عین حال «اقتصاد قوی»، «حجم تجارت بالا» و «تضمین ثبات و ارزش ریال»، از جمله پیشنیازهایی است که برای بینالمللی سازی ریال، همچون هر ارز دیگری، حیاتی است. مهمتر آنکه مسیر جهانی شدن ریال از کشورهای منطقه میگذرد؛ چنانچه ریال سهم قابل توجهی از مبادلات ایران با کشورهای منطقه پیدا کند، به مرور میتواند جایگاه جهانی خود را نیز تقویت کند و وسیله تسویه و پرداختهای بینالمللی قرار بگیرد.
به گزارش پگاه خبر؛ درحال حاضر ریال ایران با جهانی شدن و استفاده در اموری همچون تجارت کالا و ذخایر خارجی کشورها، فاصلهای طولانی دارد؛ اما تحریمهای آمریکا موجب شده است مسیر بینالمللی نمودن ریال به عنوان یکی از راهکارهای کاهش وابستگی به دلار آمریکا، بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد. این مسیر مزیتهای متعددی برای ایران درپی خواهد داشت که یکی از آنها خنثی نمودن تحریمهاست؛ اما در عین حال نیازمند اقدامات متعددی در بخشهای مختلف اقتصاد از جمله سیاستهای پولی و تجاری است.
ارز بینالمللی، ارزی است که واجد دو مشخصه اصلی باشد؛ نخست آنکه در بازارهای جهانی پذیرفته شده باشد و مورد استفاده قرار گیرد و دوم آنکه آن ارز نه تنها در یک کشور بلکه در سایر نقاط جهان نیز سرمایه گذاری شود. لذا ارزی که دارای دو خصوصیت فوق باشد، از آن در جهت ارزشگذاری، وسیله گردش مالی و پرداخت و همچنین ذخیره ارزی استفاده میشود. چنانچه واحد پول یک کشور به چنین سطحی برسد، میتوان از آن به عنوان یک ارز جهانی نام برد.
برای بینالمللی سازی ریال، یا هر واحد پولی دیگر سه پیشنیاز اصلی لازم است تا از آن به عنوان وسیله پرداخت مبادلات بینالمللی استفاده شود. این سه پیشنیاز عبارتند از «اقتصاد قوی»، «حجم تجارت بالا» و «تضمین ثبات و ارزش» که در ادامه به آنها پرداخته شده است.
«اقتصاد قوی» لازمه اساسی جهانی شدن یک واحد پولی
اقتصاد قوی مهمترین پیشنیاز برای بینالمللی شدن واحد پول یک کشور است. پوند استرلینگ بریتانیا، زمانی به یک ارز بینالمللی تبدیل شد که تولید ناخالص داخلی این کشور، ۵ درصد از کل جهان را تشکیل میداد. همچنین وقتی دلار آمریکا به عنوان واحد پولی بینالمللی جای پوند استرلینگ بریتانیا را گرفت، تولید ناخالص داخلی ایالات متحده ۲۷ درصد از کل تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میداد.
مارک آلمان نیز هنگامی به ارز بینالمللی تبدیل شد که تولید ناخالص داخلی جمهوری فدرال آلمان، ۱۵ درصد از تولید ناخالص داخلی اروپا و ۵ درصد از کل جهان را شامل میشد ویا زمانی که تولید ناخالص داخلی ژاپن به ۷ درصد از کل تولید ناخالص داخلی جهان رسید، ین ژاپن به سمت بینالمللی شدن رفت.
این آمار نشان میدهد که ارز یک کشور، تنها زمانی میتواند بینالمللی شود که اقتصاد آن به مقیاس قابل توجهی برسد. به بیان دیگر به هر اندازه که اقتصاد یک کشور قدرتمند باشد، دیگر کشورها واحد پولی آن کشور را به عنوان وسیله مبادله و یا ذخیره ارزش میپذیرند.
طبق آخرین آمار صندوق بینالمللی پول، تولید ناخالص داخلی ایران، تنها ۰.۷ درصد از کل تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میدهد.به همین جهت، اولین و مهمترین اقدام اجرایی در جهت بینالمللی سازی ریال، تقویت اقتصاد داخلی و افزایش تولید ناخالص داخلی در مقیاسهای جهانی است.
«حجم تجارت بالا» ابزار تحمیل پول داخلی به دیگر کشورهای جهان
پیشنیاز دیگر بینالمللی سازی ارز آن است که واردات و صادرات یک کشور، بخش عمده و قابل توجهی از تجارت جهانی و یا منطقهای را تشکیل دهد. بینالمللی سازی ارز جنبه مهمی از جهانی شدن اقتصاد است و اندازه تجارت خارجی یک کشور تقاضای بین المللی ارز آن را تعیین می کند. به طور خاص در دوره کنونی که کشورها به سمت استفاده از ارزهای ملی در تجارت خارجی حرکت کردهاند، هر اندازه که یک کشور حجم تجارت خود را بالاتر ببرد، بیشتر امکان استفاده از واحد پولی خود در تبادلات خارجی را دارد.
در دوره بین المللی شدن پوند استرلینگ بریتانیا، حجم تجارت بینالملل این کشور، تقریباً یک چهارم کل تجارت جهانی را تشکیل میداد. یا پس از جنگ جهانی دوم، سهم دلار به طور پیوسته در مراودات بینالمللی افزایش یافت و تجارت خارجی ایالات متحده حدود ۱۵ درصد از تجارت جهانی را تشکیل داد. همچنین جمهوری فدرال آلمان و ژاپن، بینالمللی سازی ارزهای خود را زمانی آغاز کردند که تجارت خارجی آنها حدود ۱۰ درصد از تجارت جهانی را تشکیل می داد.
«حفظ ثبات و ارزش» حلقه مفقوده ترویج ریال در مبادلات بینالمللی ایران
اگر کشوری میخواهد واحد پولی خود را در نقش یک ارز بینالمللی ظاهر کند، باید نسبت برابری آن با دیگر ارزهای جهانی را در محدودهای نسبتاً پایدار و باثبات حفظ نماید. رقابتپذیری یک ارز، به ارزش آن بستگی دارد. در بسیاری از موارد، هرچه ارزش ارز پایدارتر و باثباتتر باشد، تقاضا برای آن بیشتر خواهد شد و احتمال بینالمللی شدن آن به مراتب زیادتر میشود.
یکی از دلایل عمده بینالمللی شدن مارک آلمان تا پیش از پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا، سیاست پولی این کشور در جلوگیری از تورم بود. نرخ تورم سالیانه آلمان از ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۹، تنها ۳.۹ درصد بوده است و تغییر نرخ ارز این کشور فقط به ۱ درصد در طول این دو دهه میرسد. همین امر، سبب اعتماد جامعه جهانی به مارک آلمان و تبدیل آن به یک ارز بینالمللی شد.
به طور خاص در مورد ایران، تورم بالا و کاهش پرسرعت ارزش ریال در سالهای اخیر، یکی از دلایل اصلی عدم تمایل کشورها به مبادله با ریال ایران بوده است. در برخی موارد تاجران کشورهای همسایه همچون افغانستان و عراق نیز در این مدت میزان استفاده از ریال را برای انجام مبادلات خود با بازرگانان ایرانی کاهش دادهاند. این درحالیست که پیش از این استفاده از ریال ایران برای پرداختهای خرد در بازارهای این کشورها رواج داشت.
مسیر بینالمللی سازی ریال از کشورهای منطقه میگذرد
جمهوری اسلامی ایران، دیر یا زود باید به سمت بینالمللی سازی ریال، به جهت مقاوم سازی اقتصاد خود از تحریم حرکت کند. حتی بدون در نظر گرفتن فرض تحریم آمریکا، ایران نیز به عنوان یک کشور قدرتمند در سطح منطقه، باید به مانند دیگر کشورهای پیشرو جهان، این مسیر را طی نماید. اما بینالمللی شدن ریال، فرآیندی نیست که یک شبه و با یک تصمیم حاصل شود بلکه نیاز به توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی دارد.
اما نکته بسیار مهم اینکه جهانی شدن ریال، باید از منطقه غرب آسیا آغاز شود و سپس به کل جهان سرایت یابد. اگر کشوری نتواند سهم ارز ملی خود را در تجارت با کشورهای همسایه و منطقه خود بالا ببرد، بدون شک نمیتوان شانسی برای بینالمللی شدن واحد پولی این کشور متصور بود.
انتهای پیام/