خاطرم می آید یکی از دوستانم همیشه می گفت پدر و مادر من از زمانی که یادم می آید دوست داشتند من معلم یا کارمند بانک بشوم چرا که در سیستم دولتی می رفتم و در آن صورت خیالشان راحت بود که شغلم تأمین است در صورتی که من هیچ وقت این کارها را دوست نداشتم و در نهایت هم به شغلی مشغول شدم که اداری بود اما همیشه از آن بیزار بودم!
به گزارش پگاه خبر: همه ما شاید در این عصر زیاد شنیده باشیم که کشورهایی موفق و ثروتمند محسوب می شوند که دیگر وابسته به منابع طبیعی نیستند و بر مدیریت انسانی و توسعه و قابلیت های مدیریتی و کارآفرینی شان متکی شده اند و حرکت رو به جلو دارند چرا که تنها از این طریق می توان رشد و توسعه کشور را هدایت و مدیریت کرد.
به همین دلیل کارآفرینی و کارآفرینان در روند مدیریتی و خوداشتغالی در کشور نقش اساسی را در اقتصاد ایفا می کنند این را تجارب کشورهای مختلف از جمله ژاپن، کره جنوبی، مالزی و … در زمینه کارآفرینی نشان داده و به توسعه رسیده اند. مهمترین نکته در ایجاد کارآفرینان موفق در آینده تربیت نسل کارآفرین با تفکر ویژه در این راستا است که از کودکی به فکر کارمندی نباشند و به گردش در آورددن اقتصاد و سایر بخش های حوزه ها را با تفکر پویا و محوری کارآفرینی جلو ببرند.
ترویج کارآفرینی نیاز به بسترسازی مناسب از دوران کودکی دارد جوامعی که در این راستا گام برداشته اند، نسل های آتی شان تحصیل کرده های کارآفرین تربیت شدند. اما یک کارآفرین دارای چه ویژگی هایی است؟ اگر بخواهیم به طور خلاصه بگوییم کارآفرین فردی فرصت شناس، خلاق، ریسک پذیر، هدفمند، پرشور ، کمال طلب و رویاپرداز، تیز و مستقل است.
نخستین گام این است که به عنوان والدین بدانیم چه نوع تربیتی تفکر فرزندان ما را به سمت سیستم خلاقانه و کارآفرینی و پویایی سوق می دهد به طوریکه علایق و تمایلات آنها را سرکوب نمی کند؟ چه نوع بازی هایی را باید برای بچه ها تهیه و چه خصلت هایی را باید در آنها تقویت کنیم؟
یکی از آدمهای به اصطلاح موفق تعریف میکرد: «پدر و مادر من از زمانی که یادم می آید دوست داشتند من معلم یا کارمند بانک بشوم چرا که در سیستم دولتی می رفتم و در آن صورت خیالشان راحت بود که شغلم تأمین است در صورتی که من هیچ وقت این کارها را دوست نداشتم و در نهایت هم به شغلی مشغول شدم که اداری بود اما همیشه از آن بیزار بودم!»
خود این امر یک چراغ باید در ذهن ما روشن کند که بچه ها را وادار به داشتن شغلی در آینده نکنیم یا اینکه در ذهنیتشان برای انتخاب شغل ورشته تحصیلی فشاری وارد نکنیم.
بله متأسفانه خیلی از ما والدین فرزندانمان را به سمت کارمند شدن هل می دهیم در حالیکه نمی دانیم تفکر خلاق آن را با این خط و مشی از بین می بریم، حال منظور از این گزارش این نیست که کارمند شدن امر بدی است ، خیر منظور داشتن یک تفکر ایستا و غیر خلاق است که پسندیده نیست.
اینکه بچه ها را به سمت مشاغلی ببریم که در آنها خلاقیت کمتری وجود دارد و تنها فکرمان هم این باشد که اگر قرار است کار خلاقانه بکنیم حتما باید در رشته مدیریت تحصیل کنیم.
در خیلی از کشورهای دنیا حتی در همین ایران خودمان گاه دیده ایم که بسیاری از ایده های خلاقانه برای تأسیس شرکت های دانش بنیان و تأثیرگذار توسط جوانانی که شاید برایمان تعجب داشته باشد ، داده شده اند. این اتفاقات چرا نباید بیش از این در جامعه ما باشد که باعث رشد خود و کشورمان بشود شاید علتش این باشد که ما از همان ابتدا به فرزندانمان گفتیم معلمی دوست داری یا دکتر یا مهندس و خلبان شدن؟
این را باید در نظر داشته باشیم که برای موفق شدن در زندگی حتما نباید معلم، خلبان، پزشک، کارمند حتی هنرپیشه یا فوتبالیست باشیم بلکه می توانیم صاحب یک شرکت بزرگ با کلی نیروهای برجسته باشیم که براساس خلاقیتمان تأثیر جهانی داشته باشد یا اینکه تاجر موفقی باشیم علم و خلاقیتمان را به همه دنیا صادر کنیم.
برای پرورش چنین تفکری از دوران کودکی و رشد خلاقیت ذهنی کودکان نخست این است که مراقب باشیم جلوی ریسک بچه ها را نگیریم اینکه به بچه هایمان بگوییم که دنیا جای همیشه امنی است که می بایست فقط دنبال عافیت باشیم، امری اشتباه است یا اینکه بگوییم بزرگ شدی یک کار امنی پیدا کن که حقوقی داشته باشی و زندگیت بچرخد! این تفکر با کارآفرینی جور در نمی آید ما می بایست بچه هایمان را به سمت زندگی سوق دهیم که در آن ریسک وجود دارد نه اینکه دنبال گوشه امن عافیت باشند البته با تفکر صحیح!
*چطور کارآفرین تربیت کنیم؟
*پول تو جیبی ضد روحیه کارآفرینی
نکته اول این است که از همان کودکی فرزندانمان توجه داشتیم که پول تو جیبی دادن به بچه ها عادتی است که بچه ها را غیر مستقل و حقوق بگیر بار می آورد اینکه بچه ها منتظر پرداخت منظم هر ماه باشند و این مخالف روحیه کارآفرینی است.
حال سوال پیش می آید که چه باید بکنیم. پول تو جیبی بچه ها می تواند مشروط باشد به کمکی که به خانواده می کنند و ارزشی که برای خانواده ایجاد می کنند اینکه بچه ها یاد بگیرند که در صورت کمک به خانواده و انجام یک کار خلاقانه و خوب می توانند پول تو جیبی متغیری بگیرند این امر هم خلاقیت آنها را پرورش می دهد و هم حقوق بگیر نمی شوند.
*هر شب برای بچه ها قصه نگویید!
شاید عادتمان این باشد که هر شب برای بچه هایمان قصه بگوییم اما اگر تصمیم دارید فرزند خلاق و کارآفرین تربیت کنید هر شب برایش قصه نگویید اگر سه شب قصه میگویید، سه شب هم از او بخواهید که برای شما قصه بگوید ، یک بچه خلاق باید بتواند سناریو ایجاد کند و دیگران را تحت تأثیر قرار دهد البته همه این کارها به سن و سال بچه ها هم مربوط است که این دیگر با مقتضیات خود کودک و شناخت والدین از او صورت می گیرد.
*بچه ها را تشویق به صحبت و اظهار نظر کنید
خیلی از خانواده ها هستند که وقتی بچه هایشان شروع به صحبت می کنند یا بی توجهی می کنند یا می گویند تو بچه هستی و حرف نزن! این امر سرکوب کردن اظهار نظر و عزت نفس بچهها است در حالیکه برای تربیت خلاق می بایست اجازه دهیم بچه صحبت کند حتی او را تشویق کنیم که در جمع دوستانش اظهارنظر کرده و راجع به مسائل خودش و مثلا اسباب بازی هایش سخنرانی کند در این صورت به او یاد داده ایم که روی بقیه تأثیر بگذارد و دوستانش را با خود همراه کند.
*روحیه انتقادگری را تقویت کنیم
یکی از نکات مهم در تربیت خلاق کودک و نوجوان این است که اجازه دهیم بچه ها انتقاد کنند از هر مسئله ای که به نظرشان نادرست می آید، صحبت کرده و وقتی تشخیص میدهند انتقاد کنند مثلا اگر جایی مثل یک رستوران می روید و خدمات نامناسبی می گیرید، به بچه ها یاد دهید که در ازای آن خدمات انتقاد کنند.
*تقویت ویژگی های کارآفرینی
کارآفرینی دارای یک سری ویژگی هایی است از جمله مثل نتیجه گرا بودن، استمرار در فعالیت ها، قدرت رهبری، درون نگری و همسبتگی با دیگران که در این زمینه ها هم می توان بچه ها را تقویت کرد.
به طور مثال در بازی ها بچه ها را تشویق کنیم که رهبر گروه شوند یا گاهی اوقات به درون خود بروند و درباره فعالیت هایشان فکر کنند، نتایج کارها برایشان مهم باشند و از سختی ها و شکست ها نهراسند. خیلی از اوقات بچه هایی را می بینند که به اندازه ای ضعیف و وابسته بار آمده اند که با یک اتفاق کوچک در مدرسه یا هر جای دیگری افسرده می شوند و محل را ترک می کنند ، والدین هم خوشحال هستند که بچه هایشان این اندازه به آنها وابسته هستند در حالیکه این وابستگی مخالف تفکر پویا و استقلال طلبی است که می بایست در دوره نوجوانی آن را کسب کنند.
در نظر داشته باشیم بازی هایی را برای بچه ها متناسب سن و سالشان تهیه کنیم که آنها را به سمت تفکر خلاق سوق می دهد. به طور مثال برای بچه های بالای شش سال نقاشی کردن بدون هدف و طرح خاص مناسب است یا برای بچه های بالای ۹ سال انجام آزمایش های علمی یا آشپزی و فعالیت های دیگر مثل گل کاری و کار در باغچه خیلی می تواند مفید باشد . نوشتن داستان یا شعر، خمیر بازی براساس سن و سال بچه ها، اجرای نمایش و نوشتن نمایشنامه، جستجوی اشیا مخفی شده، کتاب خواندن ، کشیدن نقشه محل سکونت، جستجوی گنج در خانه، درست کردن اشیا با مواد مختلف و .. همه می توانند تفکر کودک را خلاق کرده و به ما نشان دهند که فرزندمان در چه زمینه هایی علاقه دارد و می تواند تفکرش را در بزرگسالی نیز ادامه دهد نه اینکه از همان دوران کودکی به او بگوییم که تو باید دکتر ، مهندس، معلم یا فوتبالیست شوی!